نغمه دل آخرین مطالب
نويسندگان سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 12:37 :: نويسنده : مرتضی
سرخپوستی پیر به نوهٔ خود گفت: «فرزندم! در درون ما بین دو گرگ کارزاری برپاست.» او ادامه داد: «یکی از گرگها شیطانی به تمام معنا، عصبانی، دروغگو، حسود، حریص و پست است؛ و گرگ دیگر آرام، خوشحال، امیدوار، فروتن و راستگو.» پسر کمی فکر کرد و پرسید: «پدر بزرگ! کدامیک پیروز است؟» پدربزرگ بیدرنگ گفت: «همانی که تو به او غذا میدهی!»
لاجرم جاری است پیکاری سترگ زور بازو چارهٔ این گرگ نیست ای بسا انسان رنجور پریش وی بسا زور آفرین مرد دلیر هر که گرگش را در اندازد به خاک وآنکه از گرگش خورد هردم شکست وآن که با گرگش مدارا میکند در جوانی جان گرگت را بگیر! روز پیری، گر که باشی همچو شیر مردمان گر یکدگر را میدرند اینکه انسان هست اینسان دردمند وآن ستمکاران که با هم محرماند گرگها همراه و انسانها غریب
دربارۀ این داستان و شعر چه فکر میکنید؟ نظرات شما عزیزان: ساعت23:38---12 آذر 1391
ذات اخرین مرحله ای هست که یک ادم در خوبی یا بدی میتونه پیشرفت کنه. ساعت19:51---12 آذر 1391
گرگ اگه می درد چون ذاتش گرگه .عقرب اگه نیش میزنه ذاتشه.مار همچنین ولی ادما.....................................
دقایقی در زندگی هستند که دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.... داستانتو نخوندم ...اما چوخ یادما توشموسن داداش مرتضی.امیدوارم خوش باشی ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- قوربانام سن تک یولداشا.منیمده اورگیم سنی گورماخ ایستییر
slm khubi aga morteza? chan ruzi mishe ke kheyli be yadam oftade budin ta inke alan didam omadi dobare be veblag. rafti onvare AB maro faramush kardi? dash ine rasme refagat?پاسخ:ممنون رضا جان .
پيوندها
تبادل لینک هوشمند |
|||
|